سراي عاشقانه مهدي پرده نشين

اگر تيغ دنيا بجنبد زجا - نبرّد رگي تا نخواهد خدا

برخي از آثار مهدي پرده نشين / متخلص به مهيار خراساني

نوشته هاي مهدي پرده نشين : كتاب راه سعادت و مسير شقاوت ، طومار مسير دلدادگي ، بغض ياس كبود و ... .

 

 

 كتاب راه سعادت و مسير شقاوت به مطالبي از قبيل : فرجام زنان بدكاره ، سرانجام پيرمرد زناكار - شرابخوار -عاق والدين ، علت شباهت فرزندان به غير پدر و مادر ، روش درست زندگي كردن در يك نگاه ، عشق به معشوق حقيقي ، همه چيز در مورد اسلام ، فوايد اذان - قرائت قرآن ، دوستي با آل الله ، خريد خانه در بهشت ، حقايقي در مورد فاطمه (س) ، معجزات چهارده معصوم (آندره حرف زد ، ميتوانم به چندين زبان دنيا تكلم كنم و ....)، عذاب چهار طايفه در جهنم ، رساله حقوق امام سجاد ، چه كار هايي را نبايد انجام داد ، بيوگرافي چهارده معصوم ، چهره قرآن در قيامت ، در شب معراج چه گذشت؟ ، حيوانات چه ميگويند؟ ، حال مستضعفين واقعي ، قطره اي از الطاف خدا و معصومين ، سرّ بوي سيب مرقد امام حسين و امّاديگر مطالب آمده در كتاب :

 This comprehensive book is to introduce Islam
 Book name: the path of prosperity and adversity
Author: Mehdi pardeh neshin known as Mahyar
Advisor : Professor Sheikh Alijan Pardeh neshin
Publisher: Afra Publishing
Topic: Islam - fourteen innocent (peace be on them) - Resurrection - the world - parents - Satan - Heaven - hell - the Quran - the call to prayer, and dozens of other issues and topics
Email: mehdipardehneshin@yahoo.com

نامه اي از طرف خدا

نامه اي از طرف خدا :

سوگند به روز وقتي نور مي گيرد و به شب وقتي آرام مي گيرد
كه من نه تو را رها كرد ه‌ام و نه با تو دشمني كرده‌ام (ضحي 1-2)


افسوس كه هر كس را به تو فرستادم تا به تو بگويم دوستت دارم و راهي
پيش پايت بگذارم او را به سخره گرفتي. (يس30)


و هيچ پيامي از پيام هايم كه به تو رسيد و از آن روي گردانيدي. (انعام 4)


و با خشم رفتي و فكر كردي هرگز بر تو قدرتي نداشته ام (انبيا 87)


و مرا به مبارزه طلبيديو چنان متوهم شدي كه گمان بردي خودت
بر همه چيز قدرتداري. (يونس 24)


و اين در حالي بود كه حتي مگسي را نمي توانستي و نمي تواني بيافريني
و اگر مگسي از تو چيزي بگيرد نمي تواني از او پس بگيري (حج 73)


پس چون مشكلات از بالاو پايين آمدند و چشمهايت از وحشت فرو رفتند
و تمام موجوديتت لرزيدچه لرزشي، گفتم كمك هايم درراه است وچشم
دوختم ببينم كه باورم ميكني امابه من گمان بردي چه گمان هايي.(احزاب 10)


تا زمين با آن فراخي برتوتنگ آمد پس حتي ازخودت هم به تنگ آمدي ويقين
كردي كه هيچ پناهي جز من نداري، پس من به سوي تو بازگشتم
تا تو نيز به سوي من بازگردي ، كه من مهربان ترينم در بازگشتن. (توبه 118)


وقتي در تاريكي ها مرا به زاري خواندي كه اگر تو را برهانم با
منمي‌ماني، تو را از اندوه رهانيدم اما باز مرا با ديگري در عشقت
شريك كردي. (انعام 63-64)


اين عادت ديرينه ات بوده است، هرگاه كه خوشحالت كردم از من روي
گردانيدي و رويت را آن طرفي كردي و هر وقت سختي به تو رسيد
از من نااميد شده‌اي. (اسرا 83)


آيا من برنداشتم از دوشت باري كه مي شكست پشتت؟ (سوره شرح 2-3)


غير از من خدايي هست كه برايت خدايي كرده است ؟ (اعراف 59)


پس كجا مي روي؟ (تكوير26)


پس از اين سخن ديگر به كدام سخن مي خواهي ايمان بياوري؟ (مرسلات 50)


چه چيزجزبخشندگي ام باعث شدتامرا كه ميبيني خودت رابگيري؟(انفطار 6)


مرا به ياد مي آوري ؟
من همانم كه بادها را مي فرستم تا ابرها را در آسمان پهن كنند
و ابرها را پاره پاره به هم فشرده مي كنم تا قطره اي باران از خلال آن ها
بيرون آيد و به خواست من به تو اصابت كند تا تو فقط لبخند بزني، و اين
در حالي بود كه پيش از فرو افتادن آن قطره باران، نا اميدي
تو را پوشانده بود (روم 48)


من همانم كه مي دانم در روز روحت چه جراحت هايي برمي دارد ، و
در شب روحت را در خواب به تمامي بازمي ستانم تا به آن آرامش دهم
و روزبعد دوباره آن را به زندگي برمي انگيزانم و تا مرگت كه به سويم
بازگردي به اين كار ادامه مي دهم. (انعام 60)


من همانم كه وقتي مي ترسي به تو امنيت مي‌دهم (قريش 3)


برگرد، مطمئن برگرد، تا يك بار ديگر با هم باشيم (فجر 28-29)


تا يك بار ديگه دوست داشتن همديگر را تجربه كنيم. (مائده54 )

شكنجه خاموش

« زنداني ، بدون ديوار »

بعد از جنگ آمريكا با كره، ژنرال ويليام ماير كه بعدها به سمت روانكاو ارشد ارتش آمريكا منصوب شد، يكي از پيچيده ترين موارد تاريخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرارميداد:

حدود 1000 نفر از نظاميان آمريكايي در كره، در اردوگاهي زنداني شده بودند كه از همه استانداردهاي بين المللي برخوردار بود. اين زندان همه امكاناتي كه بايد يك زندان طبق قوانين بين المللي براي رفاه زندانيان داشته باشد را دارا بود.

اين زندان با تعريف متعارف تقريباً محصور نبود و حتي امكان فرار نيز تا حدي وجود داشت.

آب و غذا و امكانات به وفور يافت ميشد.

در آن از هيچيك از تكنيكهاي متداول شكنجه استفاده نميشد، اما...

بقيه در ادامه مطلب

تحليل ورود اسلام به ايران از ديدگاه دشمنان !

متن شبهه :

 

 با نگاهي به نحوه مسلمان شدن ايران و ايرانيا هر ايراني كه قد يك سر سوزن غيرت ايراني داشته باشد از اين دين بيگانه تازيان مسلمان متنفّر ميشود ، با نگاهي ساده به تاريخ نحوه ورود اسلام متوحش به ايران متمدن آن زمان كه يك امپراطوري غني و متمدن و با فرهنگ بود . با ورود طاعوني مثل اسلام به ايران ، بسياري از ايرانيان دچار بيگانگي با فرهنگ اصيل خود و عرب پرستي شدند و اين تاريخ و تمدن بزرگ خود را جايگزين دين وحشي و برده داري اسلام كردند - جنايات عمربن خطّاب .

 

 

پاسخ بنده :

 

 

بسم الله الرحمن الرحيم 

غضب و لعنت خداوند بر همه كساني كه مي خواهند حقّ را بپوشانند .

اوّلاً : رفتاروكردار عمربن خطّاب اكثراً با اسلام و دستوراتش سنخيتي نداشته است .

ثانياً : چه كسي گفته : ابوبكر بن ابي قحافه ، عمربن خطّاب و عثمان بن عفّان خلفاي اسلام و جانشين پيامبر (ص)بوده اند .

ثالثاً : اصلاً در جريان حمله به ايران حضرت علي (ع) ، جانشين برحق و بلافصل پيامبر اسلام (ص) و بزرگترين سفير اسلام پس از پيامبر (ص) ، هيچ گونه دخالتي نداشته اند ، كه شما همه جرم و جنايات را به پاي اسلام مي نويسيد .

رابعاً : كدام ناداني باور مي كند ،كشور عظيم و مقتدر ايران به زور شمشير آيين خود را تغيير داده است.

لازم است بدانيد كه مردم ايران به طور كلّي به سه دليل اسلام را پذيرفتند :

1- شباهت آيين اسلام به دين زرتشت 2- به ستوه آمدن مردم ايران از ظلم ساسانيان 3- عشق و محبّت بسياري كه مردم ايران نسبت به حضرت محمّد(ص) و حضرت علي (ع) توسّط سلمان فارسي به وجود آمده بود .

كه اگر غير اين بود ،  در زمان حمله مغولها ( چندين سال قبل از ورود اسلام به ايران ) ، ايرانيان بايد به آيين مغولها در مي آمدند !!!

اللهم صلّ علي محمّد و آل محمد - اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد . آمين يا رب العالمين - مهدي پرده نشين / متخلّص به مهيار خراساني

دشمنان چه مي خواهند ؟

كساني كه دين را مانع رشد و پيشرفت مي دانند ، ببينيد رنگ عوض كردن آفتاب پرست گونه شان را ...
يقيناً همه بايد تاكنون دانسته باشيم منظور و مقصود اينان را ...
عزيزان ؛ بحث سعادت و شقاوت انسان و اشرفيت اش بر همه موجودات مطرح است ، به دام اينان گرفتار نشويد كه به خداي احد و واحد اينان مصداق خليفه الشيطان اند وَ اِنَّ الشَّيطانُ لَكُم عدوٌّ مُبين

يكي از آنان اين موضوع را به تازگي مطرح نموده است :
«با دين داشتن و نداشتن ما چي عوض ميشه ؟
و اگر نميشود !
ميشود چند دين را امتحان كرد !
و به كل از اعتقاد قبلي خود دست برداشت ؟
و بعد دين و ايين را پسند كرد ؟

اگر هيچ ديني مورد پسند ما نبود
تكليف چيست ؟
بايد از جامعه طرد بشيم ؟»

پاسخ بنده :

هر انسان عاقلي با انديشه و تحقيق ، پيشه خود را مي گزيند . مسلمان واقعي با شناختي كه از اسلام به دست آورده اين دين مبين را برگزيده است . مگر دين بازيچه است كه هر روز يك پيشه و دين انتخاب كنند . يا شايد گمان مي كنيد كه انسان ها اينقدر دور از جانشان احمق هستند كه به خزعبلات و هذيان هاي شما گوش دهند و آلت دست شما باشند ، آيا وقت آدمي اينقدر بي ارزش است كه هي از اين شاخه به آن شاخه بروند ، كه در اين صورت هم ممكن است شاخه اي شكسته باشد و انسان را در قعر ضلالت و گمراهي فروبرد و انسان را مجال پريدن و رهايي از اين منجلاب نباشد . تحقيق بسيار خوب است و دين اسلام هم به شدّت به آن تأكيد دارد ، چون سعادت و شقاوت انسان به آن بستگي دارد ، ولي ظَلَمتُ نَفسي است ، اينكه حق را ببيني و به منظور تجربه اي كه يقيناً حداقل عدم رشد در پي دارد ، باطل را برگزيني .

- تمام مشكل اينها دين و مذهب شماست ، از راه هاي مختلف وارد مي شوند ، وبدانيد كه تا زماني كه شما در اين دين و مكتب (تشيّع) باشيد ، تمام نقشه ها و حيلت هاي شيطاني آنان را خداوند، باطل و پوچ مي نمايد . پس فقط در راه رشد و تكامل معنوي خود بكوشيد كه در كشتي اسير در اقيانوس متلاطم دنيا ، باخدا بودن بهتر از ناخدا بودن است - يا حق { مهدي پرده نشين / متخلّص به مهيار خراساني }

جلسه مأموريت فوق سرّي دشمنان ايران

مسلمانان عزيز ؛ همه چيز برنامه ريزي شده است ! آگاه باشيم !

رئيس جلسه : ما به هر طريقي كه حساب كنيم ، محكوميم . پس هيچ منبعي ( اعم از قرآن كريم ، كتب اديان مختلف و تقريباً همه كتب تاريخي ) را نمي پذيريم ، مگر منابعي را كه همفكران و همراهان ما تدوين نموده اند ، چون در غير اين صورت به زودي رسوا مي شويم .
امّا مأموريت شماها :
نفر شماره 1 ؛ تو با اقتصاد رَبَوي جمهوري اسلامي موافق باش
نفر شماره 2 ؛ تو منتقد سياست حاكم بر جمهوري اسلامي باش
نفر شماره 3 ؛ تو فرهنگ مملكت را نشانه برو
نفر شماره 4 ؛ تو به هر طريقي سعي بر عدم يكچارچگي ايران كن (تفكيك و نزاع داخلي)
نفر شماره 5 ؛ تو با فرافكني و مكر ، مخالفت خويش را با خدا و دين اسلام و به خصوص تشيّع اعلام كن
نفر شماره 6 ؛ تو روحيه جهادفي سبيل الله را متزلزل كن
نفر شماره 7 ؛ تو ظاهراً با همه چيز موافق باش و فقط به پخش شابعات بپرداز
نفر شماره 8 ؛ تو فقط سعي بر دور كردن جوانان از اعتقاداتشان كن
نفر شماره 9 ؛ تو بيشتر مردم و بخصوص جوانان را بدبين روحانيّت كن
نفر شماره 10 ؛ تو فقط انكار وجود امام دوازدهم كن
نفر شماره 11 ؛ تو گريه در مصيبت امام حسين را نفي كن
نفر شماره 12 ؛ تو با جزئيات موافق باش و كم كم به ريشه بزن
و ... .
و اينگونه به زودي بر اين كشور عجيب حاكم خواهيم گشت و همه عالم را تحت سلطه خود قرار خواهيم داد .

اگر در حزب خدا باشيم ، بايد ايمان داشته باشيم كه

... فانّ حزب الله هم الغالبون - مهدي پرده نشين متخلّص به مهيار خراساني

دشمنان اسلام شايد باهوش باشند ، ولي عاقل نيستند !!!

فرسنگ ها فاصله و تفاوت است بين باهوش بودن و عاقل بودن ؛

آگاه باشيم ؛

دشمنان به طُرُق گوناگون سعي بر حيلت زدن به ما مي كنند .

به طور مثال : در دنياي واقعي ( با فرستادن اشخاصي در هر لباسي به منظور لكّه دار كردن حرمت ها و ارزش هاي اسلام و تشيّع ) و بيشتر در شبكه هاي مجازي كه گستره آن وسيع است و اكنون در دسترس همه مردم مي باشد ، با اكانت هاي مختلف به منظور نهادينه كردن افكار و عقايد مردود خود، در رده هاي 1- مخالف 2- بي طرف 3- مقيّد 4- و متعصّب ، ظاهر شده و با جلب اذهان عموم ، عدّه اي را با خود همراه مي نمايند و از همه مهم تر، اينكه به اسلام ضربه مي زنند .

آنها مي خواهند با نشان دادن كثرت پيروان عقايد غير حقّه ، پرچم خويش را بالا ببرند و مستحكم و مستدام نمايند .

همه مي دانيم كه ، اكثريت ، دليل بر حق بودن نيست ، چون قرآن صراحتاً بيان مي فرمايد : ...اكثرهم لايعقلون و عقل سليم نيز آن را تأييد مي كند .



هر بي سر و پا لايق اسرار نگردد                  صحراي نمكزار چمن زار نگردد


مهدي پرده نشين متخلّص به مهيار خراساني

حكم ربا ؛ جنگ با خدا

فروپاشي نظام اقتصادي كشورهايي چون : يونان ، ايتاليا ، اسرائيل ، آمريكا و ... آيا يكي از مهم ترين دلايل حق بودن اسلامي كه ربا را كه نابود كننده نظام اقتصادي غير مسلمانان بوده را حرام اعلام مي كند و از بدترين و بزرگترين گناهان به شمار مي آيد ، نمي باشد ؟

 

دولت مردان ايراني هم متأسفانه ، نظام اقتصادي كشورمونو از روي ندانم كاري دارن به سمت فروپاشي مي برن ، و الگوي مطلوب توسعه جمهوري اسلامي رو مكتب نئو كينزي ها مي دونن ( بنيان گذار مكتب نئو كينز - جان مينارد كينز - گفته : ما بايد در صد سال آينده ، ربا را در جهان شيوع دهيم ، وگرنه شاهد نابودي اقتصادمان خواهيم بود ) ، و اين به اين خاطره كه از اجراي فرامين اسلامي داره جلوگيري ميشه وگرنه علما و مراجع از همان ابتدا مخالفت اسلام با اين جريان را اعلام نموده اند ، ولي دولت مردان به خاطر منفعت هاي ظاهري ، چشم خود را به روي واقعيات بسته اند . ولي منظور بنده ديدگاه اسلام است ، نه اجرائيات كشور ايران .

اين ناآگاهي برخي از عوام چون بنده ، به خاطر عدم رئاليسم و واقع گرا بودن مسئولان است . مجبور كردن امانوئل والر اشتاين به اينكه فروپاشي اقتصاد آمريكا و افول نظام آنان را اعلام نكند . واضح ترين دليل و مدرك براي گفته هاي بنده مي باشد   - مهدي پرده نشين ، متخلّص به مهيار خراساني

توقّع امام زمان (عج) از شيعيان

شور و حال عجيبي در حرم حكمفرما بود ، سپس حضرت ولي عصر (عج) به من فرمودند :

 

شما وظيفه داريد از كانال حضرت اباعبدالله الحسين (عليه السّلام) مرا به تمام دنيا معرّفي كنيد ، چرا به شيعيان نمي گوييد ؛ من مثل جدّ بزرگوارم حضرت سيّد الشهدا (عليه السّلام) تنها هستم ، آقا امام حسين (عليه السّلام) اگر در صحراي كربلا تنها ماند ، من هم در صحراها تنها هستم و هر لحظه نداي «هل من ناصر ينصرني» را سر مي دهم و كسي به نداي من توجّهي نمي كند .

 

چون شيعيان به آقا امام حسين (عليه السّلام) علاقه خاصّي دارند ، شما مي توانيد از اين راه ، مظلوميت ما را با زبان و قلم خود به آنها معرّفي كنيد ، ما اين را تا به حال از هيچ كس نخواسته ايم ، فقط از شما شيعيان خواسته ايم ! ( به نقل از كتاب درد دل امام زمان - نوشته استاد حجّت الاسلام و المسلمين ابوالفضل سبزي - ص 28 )

دل من تنگ باشد از برايت

صباح جمعه من در انتظارت

كه يك دم رخ نمايي جان زهرا

كنم روح و تنم را من فدايت *

 

* مهدي پرده نشين / متخلّص به مهيار خراساني

دم ز رسوايي خود مي زني و آگاهي ... چون كه خود چاه كَنَي ، تا به ابد در چاهي

{{{ شخصي در شبكه ي اجتماعي عرض نمود كه : دين يك عقيده شخصي است و بايد شخصي بمونه . جامعه بايد بر اساس قوانين سكولار و علمي كه زير نظر متخصصين تصويب شده اداره بشه. تجربه نشان داده كه حكومتهاي ديني موفق نبودند . دوست عزيز مگر ميشود تحت يك دين مشخص متحد شد ؟ اسلام به دست كم 72 فرقه تقسيم شده كه هر يك ادّعاي درستي و باطل بودن ديگري را دارد.بهتره واقع بين باشيد . حضرت حافظ ميفرمايد:جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه ... چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند. }}}

پاسخ مختصر بنده :

دَم ز رسوايي خود مي زني و آگاهي

چون كه خود چاه كَنَي ، تا به اَبد در چاهي *



  بله دين يك عقيده است ، عقيده اي كه اگر حق باشد به رفتار و كردارهاي مثبت فراواني كه عالم را تحت تأثير خويش قرار مي دهد ، منجر مي شود ( وقتي قرآن صرحتاً بيان مي فرمايد : اكثرهم لايعقلون ، ديگر چه مي شود گفت ) . موفّقيت از هر ديدگاهي متفاوت است و آن تجربه اي كه ترسيم دستان شما و امثال شما بوده و نصب العين همه گمراهان عالم است ، به درد خودتان مي خورد . اگر از ديدگاه شما به اسلام و پيروان اين دين حق بنگريم ، هيچگاه اسلام ، موفق نبوده ، چون ديدگاه شما ابتر است .
و اين كه گفتيد مگر مي شود تحت يك دين مشخّص متّحد شد ؟ در مقام پاسخ بايد بگويم : با ظهور منجي عالم بشريّت ( قاطع حَبائِلِ الكِذبِ وَ الاِفتِرا ) ، حضرت مهدي (عجّل الله تعالي فرجه الشّريف) ، دنيا شاهد احقاق اين مهم خواهد بود .

* مهدي پرده نشين / متخلّص به مهيار خراساني