گوشزد
عمري است در ظلمات خيال، دنبال نوري هستيم كه هادي ما گردد، نور عيان است ولي ما دركش نميكنيم، به هر طريقي سعي ميكنيم او را نبينيم، اينگونه پيش ميرويم، غرق در گمراهي ميشويم و به آتش دوزخ سزاوارتر. آيا وقتش نرسيده تا شاخههاي گمراهي را در وجود خود بخشكانيم، بر ساقة دروغ و ريا تبر زده، كمرش بشكنيم و ريشة فسق و معصيت را با تيشة تقوا ريز ريز كنيم. امر خداوند پشت سر افتاده، غيبت و دروغ نقل محافل و مهمانيهاست، غيرت و شرم و حيا از مردان و زنان گريخته، حجاب و عفّت كيميا گشته، شرع و كتاب بر زمين افتاده، پا ميخورد و همه در ظاهر مخلص و در باطن منافق شدهايم. پس شرط عقل است تا در راه بهبود اين وضعيت گام برداريم. راه بهبود اين وضعيت آن است كه پس از استغفار به درگاه احدّيت، از او بخواهيم تا سامان دهندة جهان را از بند غيبت رها سازد، اگر او آزاد گردد، همة ما را از بند نفس و هواهاي نفساني آزاد ميكند و بهشت را در زمين مهيّا ميكند. طناب ندامت را بر گردن بيندازيم و در حال سجده كه نزديكترين حالت به پروردگاراست، با ناله و ضجّه بگوييم: يا رَبَّ الحُسَين بَحَقِّ الحُسَين، إشْفَ صَدرِ الحُسَينِ بِظُهورِ الحُجَّةْ.- بخش از كتاب راه سعادت و مسير شقاوت / نوشته مهدي پرده نشين (متخلص به مهيار) .
- شنبه ۱۵ فروردین ۹۴ | ۱۸:۴۱ ۱۱۷ بازديد
- ۰ نظر