اگر رازق البشر خداست ، پس تلاش بيهوده ديگر چرا ؟

اگر تيغ دنيا بجنبد زجا - نبرّد رگي تا نخواهد خدا

اگر رازق البشر خداست ، پس تلاش بيهوده ديگر چرا ؟

خنده دار است به خاطر رزقي كه به دست خدايي كه بهترين مُقَسِّمُ الاَرزاق است،  با او ( خدا ) سر ستيز داريم و حيوان گونه در پي به چنگ آوردن از هر راهي هستيم .

آن كه دندان مي دهد ، نان مي دهد ، اين را اگر باور كنيم ، ديگر غم روزي نميخوريم ؛

ما نفهميديم كه روزي ما تقسيم شده ؛

ما نفهميديم مفهوم و معناي «لَيسَ لِلاِنسان الّا مَا سَعَي» را ؛

ما نفهميديم كه خداست رازق البشر ، خداست آنكه از كِرم لاي تخته سنگ و موريانه ها هم غافل نيست چه برسد به ما ؛

ما نفهميديم كه هرچه به آب و آتش بزنيم بيشتر از روزي خود نخواهيم خورد ؛

ما نفهميديم كه اگر تيغ دنيا بجنبد زجا - نبرد رگي تا نخواهد خدا ؛

ما نفهميديم ، هيچ نفهميديم ، كاش مي فهميديم كه از كجا ، چگونه ، چرا آمده ايم و به كجا ، چگونه و چرا مي رويم ، فهم اين است در طومار مسير دلدادگي


اين حرام و اين حلال از بهر چيست ؟

جمع كردن مال را از بهر كيست ؟

زن پسر ، شوهر دختر و البته از بهر شوهر دوم زن


به قلم مهدي پرده نشين / متخلص به مهيار

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.