خنده دار است به خاطر رزقي كه به دست خدايي كه بهترين مُقَسِّمُ الاَرزاق است، با او ( خدا ) سر ستيز داريم و حيوان گونه در پي به چنگ آوردن از هر راهي هستيم .
آن كه دندان مي دهد ، نان مي دهد ، اين را اگر باور كنيم ، ديگر غم روزي نميخوريم ؛
ما نفهميديم كه روزي ما تقسيم شده ؛
ما نفهميديم مفهوم و معناي «لَيسَ لِلاِنسان الّا مَا سَعَي» را ؛
ما نفهميديم كه خداست رازق البشر ، خداست آنكه از كِرم لاي تخته سنگ و موريانه ها هم غافل نيست چه برسد به ما ؛
ما نفهميديم كه هرچه به آب و آتش بزنيم بيشتر از روزي خود نخواهيم خورد ؛
ما نفهميديم كه اگر تيغ دنيا بجنبد زجا - نبرد رگي تا نخواهد خدا ؛
ما نفهميديم ، هيچ نفهميديم ، كاش مي فهميديم كه از كجا ، چگونه ، چرا آمده ايم و به كجا ، چگونه و چرا مي رويم ، فهم اين است در طومار مسير دلدادگي
اين حرام و اين حلال از بهر چيست ؟
جمع كردن مال را از بهر كيست ؟
زن پسر ، شوهر دختر و البته از بهر شوهر دوم زن
به قلم مهدي پرده نشين / متخلص به مهيار
- یکشنبه ۰۱ فروردین ۹۵ | ۲۲:۴۵ ۲۲ بازديد
- ۰ نظر