من كه شنيدم سوختم ، شما را نمي دانم ...

اگر تيغ دنيا بجنبد زجا - نبرّد رگي تا نخواهد خدا

من كه شنيدم سوختم ، شما را نمي دانم ...

خوب بشناسيم جامعه و اطرافيانمان را......

 

از زبان يكي از هنرمندان مطرح سينما ، تلويزيون و تئاتر يه سري خاطرات بازگو شد كه دلم بدجور براي مهدي فاطمه سوخت كه نظاره گر چه فجايعي كه نيست .

از سوء استفادش از دخترايي مي گفت كه به خاطر بازيگري به او نزديك مي شدن تا بتونن تو فيلمي كه اين يكي از دست اندر كاراشه ، بازي كنن .

مي گفت كه تا چه حدّ بعضياشون حاضرن به خاطر بازيگري از گنجينه هاي وجودشون بگذرن .

و اتفاقاً به اين عمل زشت خودش افتخار هم مي كرد و با آب و تاب تمام مراحلي كه باهم طي كرده بودند رو تعريف مي كرد ( گناه كه از حد بگذرد انسان بي حيا مي شود ) .

 

الهي بسوزد ريشه ي مفسد كه مي سوزاند دل مهربان مولاي مظلوم و اسير در بند غيبت مان را . 

شعله اي ديگر كه به دل سوزان مهدي پرده نشين (متخلص به مهيار) ملحق شد

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.