مجنون يار

اگر تيغ دنيا بجنبد زجا - نبرّد رگي تا نخواهد خدا

مجنون يار

با نظر بر سياهه دل مي نويسم ؛


چشم دل روسوي نوري روشن است

بخشش اش بر دل وجودي ايمن است

صورت دل را مزين مي كند

سيرتش را خود معين مي كند*


ايستاده ام به نحوي كه نورش پوشش دهنده دل است ، همين مرا بس كه دلم تحت لواي نوري است ذاتي ، كه از بركت حضورش شاهد نغمه خواني اين دلي هستم كه تا چندي پيش ماتمسراي غمها بود ؛ گفتارش نوحه خواني ، رفتارش تعزيه و كردارش خودخوري .


سامان دهنده دل ؛ باچنين بخششي صاحب تكريم دل شدي ، دل در بهترين نقطه اش نام نامي تو را حك مي نمايد تا مشق دفترش شوي و در همه محافل به عنوان صاحب امتياز ، رتبه دار و برترين معشوقه دل ، نامبرده شوي .


*مهيار خراساني (مهدي پرده نشين)

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.