تقديم به عشقم ، نَفَسَم ، جونم

اگر تيغ دنيا بجنبد زجا - نبرّد رگي تا نخواهد خدا

تقديم به عشقم ، نَفَسَم ، جونم

فضل يار


{*}{*}(*){*}{*}


روزگاريست كه با عشق تو دمساز شدم
ز رَه وصـل تـو مـن عـاشـق پرواز شدم

*****
جَلد بام تو شدم اي سبب بودن من
بپذيري به ولاي تو سر افراز شدم

*****
دلبري ، دلسپري جاي به قاموس نداشت
خـم ابـروي تـو را ديـدم و دلـبــاز شـــدم

*****
سائل كوي تو گشتم كه دهي نان شبم
از عنايات تو در نعمت و در ناز شدم

*****
عالم سرّ خفيّات چو گشتي به بشر
به توانايي تو مَحرم هـر راز شـدم*

 

* شعر از مهدي پرده نشين ( متخلّص به مهيار خراساني )

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.