بِِسمِِ هادي المُضِلّين
به فضل بيشمار همچو بارانت بدهكارم
به لطف بي حصار و جمله احسانت بدهكارم
به نيكويي حُسن ات مهربان عمري گرفتارم
در اين محنت سرا دل گشته خواهانت،بدهكارم ؟ *
كنكاش ذهن ها ما را به وصال نيكوترين عشق ها دعوت مي كند ، هوس لايتناهي وجودي همه ما ، ما را به اوج تباهي و نيستي دعوت مي كند ، لگام اين اسب لجام گسيخته اگر از دستمان رها شود به آني و حتي كمتر از آني ما را به قعر خواري و رسوايي داخل مي كند ، به ربوبيت ربّ بنده پرورمان ،قلب ما لايق هيچ چيز جز اتصالي نا گسستني با محبوب دلها نيست ...
كم انديشي ام مرا بر آن داشت تا كرنش ام در محضر باري تعالي را به بزرگمنشاني الهي چون شما بزرگ انديشان در ميان گذاشته و باري ديگر جود شعله ور خويش را عيان سازم ، به عزّت بي منتهاي خود نزد خدا عزّت حقير را نيز از آن يگانه معشوق دل عشّاق بطلبيد كه طلب الطالبين عجيب شيفته دلدادگي تان گرديده ، در پناه او.
* مهدي پرده نشين / متخلّص به مهيار خراساني
- دوشنبه ۱۶ فروردین ۹۵ | ۲۱:۳۲ ۴ بازديد
- ۰ نظر