قيامت - سروده مهدي پرده نشين / متخلص به مهيار خراساني

اگر تيغ دنيا بجنبد زجا - نبرّد رگي تا نخواهد خدا

قيامت - سروده مهدي پرده نشين / متخلص به مهيار خراساني

نام شعر : قيامت

گزيده : از كتاب طومار مسير دلدادگي

نويسنده و شاعر : مهدي پرده نشين (متخلص به مهيار)

 

در قـيـامـت ذرّه ي اعــمــال پـيـدا مي شود

و اندر آن جا كرده انسان هــويـدا مي شود

راه و رسم مخلص نيكو صفت را پيشه گير

چو كه هرفاسق به‌عقبي‌خوارورسـوامي‌شود

آيه‌هاي حق بخوان وكن‌عمل چـون روزحشر

روي تو همچون قمرفي الّيل زيــبـا مي شود

اين‌جهان را جاي كشت و زرع نيكي‌ها بدان

ورنه آن جا قسمت لعن و بـلايـا مـي شـــود

مؤمن احسان كارد و كافر بكارد مـعـصـيـت

انتها و اَجـر در عـقـبـي تـمـاشـا مـي شــود

معصيت را كـم نـبـيـن اي مسـلـم مؤمن نما

قطره ها را جمع كن، آن گاه دريــا مي شود

كار خير ارزنده گردد چـون كني انـدر خـفـا

فكر آن كن حق نبيند، گـو كه آيا مي شود؟

گربُوَد برگردنت حقي ادا كــن هـر چـه زود

هي‌مگووقت است، خيلي‌ زود فردامـي‌شـود

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.