برخي از باورهاي من

اگر تيغ دنيا بجنبد زجا - نبرّد رگي تا نخواهد خدا

برخي از باورهاي من


بنده هميشه سعي كرده ام  كه با عقلم ، دلبستگي هاي دنيوي را از خودم دور نمايم ،
تا دلبستگي ها عقلم را از من دور نكنند .

خطاب به جلوه گران در پي محبوبيت و معشوقيت بارها گفته ام كه :
خواستني بودن رازي ندارد.
بدون اينكه در مورد ديگران قضاوت كنيد به آنها نگاه كنيد
و دنيا را همانگونه كه هست ببينيد .
شايد يكي از دلايلم بر ردّ عشق و دوستي هاي مجازي كه برخواسته از شهوت نفس است اين بيت شعر باشد :
گر گرد كسي بسيار گردي
گرچه بس عزيزي ، خوار گردي


و از پذيرفتن هر نوع انديشه اي امتناع مي ورزم چون :
عقيده بعضي انسانها بر مبناي عقده شان شكل مي گيرد .


وقتي خوشبخت كسي است كه شكوه رفتارش
آفريننده ي لبخند زندگي در چهره ي خلق الله باشد ، من ديگر دنبال چه خوشبختي بالاتر از اين باشم .


يك نكته از بنده حقير كه از جمله شاگردان تك تك تان به حساب مي آيم اينكه :
به نداي قلب سليم تان گوش بسپاريد ، قلب همه چيز را مي داند
زيرا قلب حرم امن الهي است و به حضور هيچ خار و خسي در خود راضي نمي شود .


سر چه باشد كه فداي قدم دوست كنم
اين متاعي است كه هر بي سر و پايي دارد


سراپا وجودمان را فداي خداوندي كنيم كه از شدّت حضور ناپيداست و از كثرت لطف بي همتاست - مهدي پرده نشين / متخلّص به مهيار خراساني

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.