بداهه و دل نوشته اي از مهدي پرده نشين / متخلص به مهيار
اي كه با عشقت به قلب من اصابت مي كني
مي نشيني بر دل و برذنب ام عادت مي كني
ساختم دل را گذرگاه هوس ، با اين وجود
بر نجات ما چرا جانم سماجت مي كني؟
با گناهان فزون و جرم بيش ام رو به تو
چون شود دستم دراز آنجا نجابت مي كني
مي شوم دور از تو با غير تو همدم ، خوش مرام
از كمال ات با من ايراد قرابت مي كني
رو به هر ناكس نمودم گردنم كج غافل از
اينكه تو حاجات بيش ما اجابت مي كني
خوبي ات بر خلق اثبات و رقيبي بر تو نيست
از كرم اي يار ، خود با خود رقابت مي كني
--------------------------------------------------------
بَه بَه گفتن به خدا تسبيحي است كه تكامل در پي دارد و تنها كاري است كه از دست بنده بر مي آيد كه شرط كوچكي از شروط بندگي به جا آورده شود و آن چيزي است كه به خاطر آن خلق شديم و به خاطر آن لايق فتبارك الله احسن الخالقين گشتيم و تميز داده شديم از ملايك
همه خوبي ها تحت الشعاع بَه بَه گفتن ما به همانيكه دل حرم اوست ...
بَه بَه به چنين خالق و چنين ربّي
- پنجشنبه ۲۲ مرداد ۹۴ | ۱۱:۳۵ ۱۲۱ بازديد
- ۰ نظر